 |
سلام بازدیدکنندگان گرامی
فضایی که اکنون در ان حضور دارید جز متنها و شعرهای عاشقانه محتوای دیگری ندارد
اگر مطالب، مورد پسند شما قرار گرفت با نظرهاتون در بهتر سازی وبلاگ و
هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد لحظه ای است که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد٬زندگی طغیانی است بر تمام درهای بسته٬ زندگی تنهایی را نفی می کند و عشق، بارورترین تمام میوه های زندگی است. امروز برای من روز خوبی نیست٬ اینجا را غباری گرفته است٬ یاد تو هر لحظه با من است اما یـــاد انسان را بیمار می کند . به یاد بیاور که در این لحظه ها نیاز من به تو، نیاز من به تمامی ذرات زندگی است. دیگر چه می توانم گفت٬ من خسته هستم دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک نخواهد کرد٬ تحمل اندوه از گدایی همه شادی ها آسانتر است.
ما می توانستیم ایمان به تقدیر را مغلوب ایمان به خویشتن کنیم
اینک اما دستی است که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر می راند٬ دستمال های مرطوب، تسکین دهنده دردهای بزرگ نیستند. التماس، شـــــکوه زندگی را فرو می ریزد.
تمنا، بودن را بی رنگ می کند و آنچه به جای می ماند ندامت است. اگر دیوار نباشد، پیچک به کجا خواهد پیچید٬ نه من ماندنی هستم، نه تو. آنچه ماندنی است ورای من و توست.
فرصتی برای فكر كردن است. من را تنها نگذار.
همین ...
mehrdad_parvizi@yahoo.com |
|
 |
آمدم دل بدهم |
سه شنبه 7 اسفند 1403برچسب:, |
|
آمدم دل بدهم رفتی و حالا چه کنم؟ با دلی سوخته لبریزِ تمنا چه کنم؟ تا کجا میشود از معرکۀ عشق گریخت نگهت کرده مرا واله و شیدا چه کنم؟ دلم از دست که رفت از غم و اندوهِ فراق ، دلِ شاعر شده بازیچۀ دنیا چه کنم؟ مانده تنها دل من گوشۀ دیوار دلت پشت پس کوچه شب با دلِ تنها چه کنم؟ بیت و مصراع و تخلص همه در دست شما به خدا خون چکد از جان غزلها چه کنم؟ بازکن پنجرۀ دل که ببینی چه شدم با جهانی غم و حسرت منِ رسوا چه کنم؟ بی گمان این غزلم انچه دلم خواست نشد من شدم مرثیه خوان دلِ سودا چه کنم؟ #فریبا_قربان_کریمی
نظرات شما عزیزان:
|
|
|
|
 |
RSS 2.0
<-PollName->
<-PollItems->
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 160
بازدید ماه : 186
بازدید کل : 153269
تعداد مطالب : 237
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1
ابزار وبلاگ راهنمای وبلاگ نویسان
|
|